-
لبخند خدا...
جمعه 28 شهریور 1393 10:39
سلام دوستان خوبم.... گاهی نیازه دور از روزمرگی در دنیای واقعی گشت و تجربه کرد. گاهی این تجارب بسیار سخت و دردناک و گاهی شیرین و چسبناک! هستند اما در هر حالتی که به آدم بگذره تجربه ارزشمنده روح آدم رو بزرگ میکنه و باعث قوی تر شدنمون میشه... حتی تجاربی که آدم باهاشون میشکنه و به قولی له میشه اینم بگم باید ببینیم چطور به...
-
جوک یا ریشخند و تمسخر....
شنبه 28 تیر 1393 13:00
مدتیه یه مساله یا بهتر بگم یه معضل اجتماعی بدجور منو به فکر فرو برده، تا اینکه یه مطلب توی صفحه یکی از اقوام توی فیس بوک خوندم و تصمیم گرفتم اونو اینجا به اشتراک بذارم شاید که آرام آرام این رفتار ناپسند از میان ما ایرانی ها برچیده بشه: "من زاده بروجرد و استان لرستانم ، همیشه عاشق وجب به وجب خاک شهرم و استانم و...
-
پیری...
دوشنبه 23 تیر 1393 13:10
همیشه فکر میکردم که آنچه مرا از پیری متنفر میکند، چروک صورت، لرزش دست ها و ناتوانی تمام و کمالی ست که تمامیتم را زیر سوال میبرد! اما حالا نظر دیگری دارم! آن چیز که در پیری مرا بیشتر آزار میدهد این است که در مقابل انبوه خاطراتت تنها باشی! اگر از من بپرسید میگویم تنهایی را میتوان تحمل کرد، پیری را هم! اما اگر پیر و تنها...
-
اهلی کن مرا امـــــــــا...
چهارشنبه 28 خرداد 1393 00:56
آقای جناب ... بانو ... آدم ها اهلی می شوند. و این اهلی شدن، تازه اول کار است. هر کسی برای اهلی شدن قلقی دارد. مدل من با تو، و تو با دیگری فرق می کند. یکیمان از آن هایی هستیم که دوست داشتن هامان را با بوسه نشان می دهیم و هی می گوییم عزیزم، جانم... یکی دیگر موقع ابراز احساسات طرف را می بندیم به مشت و لگد (نه از آنهایی...
-
زنانگی...
دوشنبه 19 خرداد 1393 18:57
دوستان منو ببخشید من میخواستم بیشترین مطالبی که توی وبلاگم بذارم نوشته های خودم باشه اما راستش بعضی اوقات مطلب شعر یا متنی رو میخونم که بد به دلم میشینه و اونوقت دوست دارم شما رو هم باهاش شریک کنم... مثل این قطعه که بسیار به دلم نشست: تقدیمش میکنم به زنان سرزمینم اگر به خانه من آمدی.. برایم مداد سیاه بیاور. میخواهم...
-
وکیل مدافع شیطان!!!
شنبه 17 خرداد 1393 19:53
ﺑﺬﺍﺭ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺖ ﺑﺪﻡ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺷﺶ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻤﺎﺷﺎﭼﯽ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺍﻫﻞ ﺷﻮﺧﯿﺎﯼ ﻧﺎﺟﻮﺭﻩ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ! ﺗﻤﺎﯾﻼﺕ ﺷﻬﻮﺍﻧﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺧﺎﺭﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻩ، ﺑﻌﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ؟ ﻗﺴﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﺧﻮﺩﺵ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩﺵ، ﻭﺍﺳﻪ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻟﻮﻫﯿﺘﺶ ، ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻋﻠﯿﻪ ﺷﻮﻥ ﻭﺿﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﮐﺎﺭﯾﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻫﺎﺱ ﺑﺒﯿﻦ...
-
7 خرداد 93
چهارشنبه 7 خرداد 1393 23:34
الان یه مطلبی داشتم میخوندم درباره به قول خودشون حمام رفتن دهه شصتی ها که وقتی میرفتن آنچنان مادر محترم میشستشون که بعد حمام بیهوش میشدند و همه هم میگفتند آخی چه خواب راحتی رفته و الخ... یاد خودمون افتادم و حمام رفتن های دوران بچگی.. اون زمان ما توی خونه حمام داشتیم اما نمیدونم چرا مادرای عزیز فکر میکردن توی این حمام...
-
28 اردیبهشت 93
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 22:24
گاهی آدم یه کارایی رو میکنه یا یه حرفایی رو میزنه که فقط از روی احساس و تصمیم های ناگهانی هستش و همین رفتار بعدا براش پشیمونی و یا حتی چه کنم چه کنم به بار میاره گاهی حرفی رو میزنی که فقط از روی سادگی و بی شیله بودنته اما بعد متوجه میشی خدای من چه غلطی کردی و گاهی این رفتارای احساسی حتی جبران ناپذیر هم میشن... اینو...
-
26 اردیبهشت 93
جمعه 26 اردیبهشت 1393 09:43
این روزا نوشتنتم نمیاد نه اینکه حالم خوب نباشه نه بر عکس خیلی هم خوبم اما اصلا نمیدونم چی باید بنویسم و از چی باید بگم... چند وقتیه که البته میدونم کاملا توی نوشته های وبم مشخصه سعی کردم در رویه زندگیم تغییراتی بدم مدت ها بود خسته و بی انگیزه فقط زنده گی میکردم تصمیم گرفتم با همه مشکلات ریز و درشتی که برای هممون...
-
حمیدرضا هندی
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 17:24
خیلی خوشمان آمد لابد به نظم و ترتیب تنهایی بر می خورد اگر یک نفر می آمد و دور از تمام دنیا، تنها بر سر من خراب می شد زندگی را در من مهندسی می کرد و عذر بی کسی ام را می خواست.. چرب زبان عشق می شد و لولای زنگار خورده نگاهم به زندگی را از نو روغن کاری می کرد.. برای کابوس های تمام وقت من زبان در می آوُرد و برای شادی،...
-
18 اردیبهشت 93
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 10:31
میگن این نوشته ایرج میرزاست راستش در کل خیلی فرق نداره از کیه مهم اینه که یه ایراد مهم ما ایرونی ها رو گوشزد کرده: ایرانیا کلن ملت مشاهده گرن... اعدام باشه نگاه میکنن... دعوا باشه نیگا میکنن... تصادف باشه نیگا میکنن.... پیرزن 80 ساله تا دختر 4 ساله باشه نیگا میکنن... طرف با زنش باشه نیگا میکنن.... ماشین قراضه سوار...
-
لمس و حضور...
سهشنبه 16 اردیبهشت 1393 13:34
این دل نوشته رو دیروز از مسیح علی نژاد خوندم و چقدر به دلم نشست دیدم چقدر شبیه حکایت این سال های اخیر منه: شلاق می زنند بر زخمهای دل... عکس ها، چتها دو نقطه و ستارههای روی کیبورد: بوسههای دیجیتالی دو نقطه و پرانتزها؛ اخم و خندههای فانتزی هزاری هم این آدمکهای زرد و دیجیتالی غش بکنند و ریسه بروند یا اشک از دو سوی...
-
15 اردیبهشت 93
دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 09:47
دیروز بی دلیل و با دلیل اصلا حال و روز خوبی نداشتم تصمیم گرفتم به هر ترتیبی که شده از خونه بزنم بیرون... یه چند تا از دوستان قرار بود بود برن کرج منزل دوستی به منم اصرار که بریم و آخر شب برگردیم اونم با مترو هر چی بالا پایین کردم دیدم آخرشب تنها برگشتن راستش کمی معقول نیست این شد با دوستی که هرازگاهی روانه پارک میشیم...
-
...
سهشنبه 9 اردیبهشت 1393 21:29
شنیده ام موی بلند، زنان عاشق را زیباتر می کند برای همین است که موهایم را کوتاه کرده ام این وصله ها به آغوش تنهای من نمی چسبد منیره حسینی
-
9 اردیبهشت 93
سهشنبه 9 اردیبهشت 1393 11:44
قسمت 1 داشتم فکر میکردم کاشکی میشد برای یه زمان محدود زن ها و مردها جاشونو با هم عوض میکردند یعنی زن ها مرد میشدند و مردها زن... اونوقت شاید خیلی از مشکلات که نشات گرفته از نبود شناخت بین زن و مرد هست از بین میرفت و زندگی در صلح و صفا ادامه پیدا می کرد یا بعضی رفتارا که آقایون میکنند و ما خانم ها ازش سر در نمیاریم یا...
-
6 اردیبهشت 93
شنبه 6 اردیبهشت 1393 10:12
از وقتی با وبلاگ دوستی آشنا شدم که تقریبا توی یه سن هستیم و حال و هوا و روحیه اش رو دیدم (خوندم) تصمیم گرفتم تغییری در رویه زندگیم بدم... مدت هاست دچار افسردگی و خمودگی(خمودی) شدم، نه حوصله رفتن به جایی دارم نه ارتباط با دوستان نه سفر نه طبیعت و نه مهمانی ها و دور همی های دوستانه یا فامیلی... دایم توی خونه پای...
-
1 اردیبهشت 93
دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 19:38
الان داشتم یه مطلب که دوستی گذاشته بود میخوندم در ارتباط با اینکه زمانه عوض شده زن ها برای به دست آوردن مردها می جنگند و مردها نگاه می کنند .. راستش فکر میکنم روال طبیعی اینجوری بوده که زن ها ناز کنند و مردها نیاز.. اما آنچه الان میبینیم به شدت تغییر کرده ما زن ها به دنبال مردی میدویم و برای بودن با او به هر کاری دست...
-
کاووس
پنجشنبه 28 فروردین 1393 00:19
میدونید به این نتیجه رسیدم که من یه توانایی خاص دارم یه قدرت ناخواسته درونی یه کابوس سهمگین نهفته ... حتما میپرسید این توانایی کابوس وار چیه که من تازه بهش پی بردم... یه قدرت توی منه که هر کسی رو دوست دارم ازم فراری میده و هر کسی رو بی تفاوتم بهم جذب میکنه (حالا خدا خیرش بده اونایی رو که بدم میاد طرفم نمیکشونه)... این...
-
24 فروردین 93
یکشنبه 24 فروردین 1393 23:37
حالم خوش نیست آقا هیچکی نمیخواد بیاد این پست رو بخونه اونقده غم دارم که فکر کردم اگه چیزی ننویسم غمباد میگیرم... خوب بودم هاااا اما یهو حالم دیگرگون شد پر از بغض و خشم و غصه و حقارت و دلتنگی وووووو هر چی حال بد و خرابه شدم.. می گم چی میشد از تنهایی اینقدر به تنگ نمیومدم که نخوام یه رابطه عاطفی رو شروع کنم که آخر همشون...
-
بــــــــــــــاز باران
چهارشنبه 20 فروردین 1393 23:59
بــــــــــــاز بــــــــــــــاران باز باران، با ترانه، با صدایی عاشقانه می چکد بر بام خانه خانه من ، خانه او خانه عشق من و او خانه ای با یاد او گرم خانه ای بی بود او سرد خانه ای بی عشق خانه ای بی یار کنون می چکد قطره های باران بر بام خانه رفت از یاد، یاد عشقی از دل او آنچه مانده است درد سنگین، درد غمبار جدایی آنچه...
-
20 فروردین 93
چهارشنبه 20 فروردین 1393 23:23
انگار دارم بیمار میشم مالیخولیایی میشم فکرای آزار دهنده دست از سرم بر نمی دارن و فقط و فقط باعث اضطراب و به هم ریختگیم میشه... حالم خوش نیست امروز باز گیر دادم به رهام... بیچاره قراره چی از دستم بکشه... امروز بهش میگم تو بهم داری خیانت می کنی میگه آخه چرا؟؟؟؟ نتونستم بگم وبلاگ اون دختره رو هی چک کردم و نوشته هاش توی...
-
19 فروردین 93
چهارشنبه 20 فروردین 1393 01:40
امروز هم تکراری بود مثل روزهای دیگه... ساعت 9:30 از خواب بیدار شدم مثل همیشه اولین کاری که کردم کامپیوتر رو روشن کردم و بعد از رفتن به دستشویی و سر و صورت را صفا دادن به آشپزخانه رفتم و کتری رو از آب پر کرده روی گاز گذاشتم و روشنش کردم تا آب کتری جوش بیاد برگشتم به اتاقم و مثل هر روز تختم رو نامرتب رها کردم و تلویزیون...
-
سلام
چهارشنبه 20 فروردین 1393 00:19
سال ها پیش وبلاگی داشتم که در اوج یک شکست عشقی!!! ایجادش کرده بودم یه سری شعر!!! که چه عرض کنم دل نوشته بهتره اسمش رو بذارم توش گذاشته بودم دوستانی هم بودند که میومدند و میخوندند و نظر میدادند این ادامه داشت تا کم کم درد این شکست! فروکش کرد و زخمم تقریبا التیام پیدا کرد این شد که وبلاگم هم از خاطره ها محو شد. حالا باز...