زنانگی...

دوستان منو ببخشید من میخواستم بیشترین مطالبی که توی وبلاگم بذارم نوشته های خودم باشه اما راستش بعضی اوقات مطلب شعر یا متنی رو میخونم که بد به دلم میشینه و اونوقت دوست دارم شما رو هم باهاش شریک کنم...


مثل این قطعه که بسیار به دلم نشست:

تقدیمش میکنم به زنان سرزمینم


اگر به خانه من آمدی.. برایم مداد سیاه بیاور.

میخواهم روی چهره ام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم .


و یک ضربدر روی قلبم تابه هوس هم نیفتم


.... یک بیلچه تا تمام غرائز زنانه ام را از ریشه در اورم ..... شخم بزنم .. وجودم را....

بدون اینها راحت تر به بهشت میروم .....


اگر امدی ....صدا خفه کن هم بیاور...

.میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب .برچسب فاحشه میزنندم ...بغضم را در گلو خفه کنم ....


یک کپی از هویتم هم بیاور.....

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد....

فحش و تحقیر تقدیمم میکنند....

بیاد بیاورم که کیستم....


یک تیغ هم بیاور موهایم را از ته بتراشم و بی واسطه روسری کمی بیندیشم.....


قیچی هم بیاور میخواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم .....


پودر رختشویی یادت نرود ...

تا شستشویی مغزی دهم مغزم را و پهن کنم روی بند تا ارمانهایم را باد باخود ببرد به انجااااایی که عرب نی انداخت....


اگر جایی دیدی که حق میفروختند ... برایم بخر. تا در غذا بریزم ....

ترجیح میدهم قبلا ا ز دیگران حقم را خودم بخورم .....


اگر پولی ماند یک پلاکارد بشکل گردنبند بخر......

تا رویش با کلمات بزرگ بنویسم .........


من یک انسانم ..... من هنوز یک انسانم ..... من هر روز یک انسانم.......



غاده السمان شاعره ...سوری



نظرات 63 + ارسال نظر
نادم چهارشنبه 1 مرداد 1393 ساعت 16:08 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

روزی که تورا دیدم با خود گفتم که یگانه ی خویش را یافتی پس دیوانه وار عاشقش باش ، عزیز بدارش و تا سرحد مرگ دوستش داشته باش ..... یادم هست آن هنگام که عاشقت شدم باخود پیمان بستم که دیگر در نگاه هیچ کسی که تمنای مهر و توجه دارد ، نگاهی نکنم ، پیمان بستم که تنها نگاه عاشقم را وقف چشمان زیبا و سیمای دلرُبای تو کنم تا فردا روزی پشیمان نباشم ... پشیمان نباشم که چرا آنگونه که لایقش بودی دوستت نداشتم ، پشیمان نباشم که چرا عشقم را ابراز نکردم ، عمل نکردم به آنچه می گویم تا اثباتی باشد بر حرفهای عاشقانه ام ...

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 13:05 http://shadnameh-man.blogfa.com/

راستی خاطره جان من از پروفایلت هیچی دستگیرم نشد می تونم چند سوال بپرسم یا زبونم را گاز بگیرم وبزنم رو پیشونیم بگم پسر مگه فضولی به تو چه

نمیدونم چی رو میخواستید متوجه بشید و نشدید اما بپرسید ولی خیلی خصوصی بود خصوصی جواب خواهم داد

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:55 http://shadnameh-man.blogfa.com/

مگه شما استعفا دادای که منو رئیس اسبق خطاب کردی
من هنوز منتظرم شما بیایید مسئولیتتون را قبول کنید

مدتیه کم کاری کردم گفتم تا اخراجم نکردید خودم زودتر برم

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:50 http://shadnameh-man.blogfa.com/

مریم بانو اراکیه - آدرس وبش را برایتان می فرستم تا با ایشون هم آشنا بشوید گل سر سبد بروبچ اراک بانوی فرهیخته مجازستان
چشم شما بفرمایید کجا وچه روزی من با کله میام
وبلاک راز نهان :http://raze-nahan.blogfa.com/
وبلاگ مریم بانو

ممنون حتما سر میزنم

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:43 http://shadnameh-man.blogfa.com/

البته من که قبله عالم تمامشون هستم
ناگفته نمونه مریم بانو از من هم بامعرفت تره یعنی حق استادی بر گردنم داره
سهیلا باید بوق بزنه من اذیتش نکردم خودش روحیه خون آشامی داره ودر درون 120 کیلوییش تخاصم وتهاجم و خون ریزی نهادینه شده

ای خدا یعنی الان عاشق من هم هستی یکی منو جمع کنه سهیلا بیا خو منو جمع کن این لب ولوچه آویزان منو
خاطره از شوخی ناراحت نشی یک موقع تو را خدا

اونقدرم بی جنبه نیستم جناب آراس رییس اسبق و همسایه فعلی

فرهاد سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:38 http://an-rozha.blogsky.com

سلام رفیق
نبودم چند روزی عذر میخام
انشالله که خوب خوش و شادی

سلام دوستم

خیلیییی خوش آمدییی هیچوقت بی خبر نذار بروووو گاهی سری بهمون بزن

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:27 http://shadnameh-man.blogfa.com/

می گم الان اون گل وبوسه برای طفلی سهیلا بود یا برای همسایه
خاطره جان من کرمانشاهی هستم و الان نزدیک 14 ساله اراکم

اون که برا سهیلا بود شک نکنید

البته این گلا تقدیم به شما که علاوه بر اینکه همسایمون هستید کرد هم هستید و من عاشق قوم کرد هستم

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:20 http://shadnameh-man.blogfa.com/

رفتی کوشی کجایی نکنه سهیلا بهت یورش برده بعید می دونم از دست اون دندون های تیزش جون سالم بدر ببری

سهیلا طفلییییییییی اصلا روحشم خبر ندارهههه

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:15 http://shadnameh-man.blogfa.com/

خوب اراکم دیگه فکر کردی کرمانشاه هستم نکنه فکر کردی افغانیم خدا بگم چکارت کنه سهیلا با این همه سم پاشیی که بر علیه من کردی

نه واقعا نمیدونستم کجایی هستی همسایه بیشتر خوشوقتم

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:12 http://shadnameh-man.blogfa.com/

علیک والسلام ورحمت الله والبرکاته یا امام حسین

سیاوش سه‌شنبه 27 خرداد 1393 ساعت 12:10 http://shadnameh-man.blogfa.com/

سلام هستم در خدمتتون

سلام از بنده است

گمشده در هارمونی یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 23:39 http://lostinharmony.blogsky.com/

ما همچنان منتظر پست جدید هستیم !!

فعلا درگیریم به شدتتتتتتتتتت اما بالاخره یه روز خواهیم آمــــــــــــد آن هم با پست جدید

مسعود یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 23:16 http://donyaye-kaghazi.blogfa.com


سهیلا یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 19:42

سلام


هیچی همینجور الکی اومدم
خواستم 50 کامنتو هم من داده باشم و نمک گیرت کنم خاطره جونم....

ما همینطوری هم نمک گیرتیم خانــــــــــــــــــم

سهیلا یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 19:21 http://fany-rooz-2001.blogsky.com/

سلام خاطره جونم
چندروزه که طرز درست کردن دولمه رو نبشته کرده و شوما اصن دیده نکرده....حباسم بهت هس رووووللههههه...
بابا این تارای مادر مرده رو اینقدرچشم براه نذارید خوووو
استخفروالله...حتا...ازسقف بروبالا

سلام سهیلا جون

ای وای من چشممممممممم الانه میرم میخونم دست شوما درد نکنهههههههه

سیاوش یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 11:32 http://shadnameh-man.blogfa.com/

سلام ببین سهیلا ادعا می کنه شما در مخاصمه فی ما بین اعلام حضور کردید وشمشیرتان را بر علیه قبله عالم از غلاف در آوردید
من از شما بانوی با تجربه وکاردان بعید می دانم چنین عملی را انجام داده باشی من فکر می کنم سهیلا داره تشویش اذهان عمومی می کنه

سلام

سهیلا باهاتون شوخی کرده من همچنان بی طرف خواهم ماند

مهدی یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 00:51 http://catharsis.blogsky.com/

سلام من لایک کردم مطلبت رو .

سلام
بله شما محبت کردید و لایک کردید البته اینو خودتون توی چند پست قبل گفتید وگرنه من متوجه نمیشدم کی لایک میکنه

وفیق شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 15:36 http://hayel.blogfa.com

صاحبخونه

ببین چه الاغیه که ما گل هم میزاریم ، زارپ یه منفی بغلش میکاره...

من مگه میتونم متوجه بشم کی لایک میکنه؟ اگه میشه متوجه شد راهش رو بهم نشون بده لطفا

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 13:58 http://shadnameh-man.blogfa.com/

بابت تاخت وتاز من وسهیلا در منزل مجازیتان عذر خواهی می کنم گرچه شما از اول جنگ تا آخرش مشغول ماست خوردن بودی و مطمئنم الان هفت پادشاه هم در خواب دیدی با خوردن اون همه ماست
ولی ادب حکم می کرد اینجا عذر تقصیر بیاورم
روز خوبی بود کلی با هم خندیدیم
یکتای بی همتا روز های شادت را افزون و همیشگی کند
بدرود تا درودی دیگر

ممنون از حضور گرمتون هر چند با جنگ و خین و خین ریزی به همراه بود..

روزهای شما هم شاد و اوقات بر وفق مرادتون باشه

سهیلا شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 13:45 http://fany-rooz-2001.blogsky.com/

آراااااااااااااااسسسس........!!!
نامردم اگه کاری نکردم به ریش نداشته ی عمت بخندی....حالا ببین...

خاطره جونم تو هم تو روی این جرثومه نخند...خودش به اندازه ی کافی بچه پرو هست

بیا باهم بهش بخندیم...اینطوری صدای جزش میره رو هوا...خخخخ

ای بابا سهیلا جون بی خیال

گمشده در هارمونی شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 13:42 http://lostinharmony.blogsky.com/

من میگم خدایا این 41 تا کامنت واسه چیه ؟ بحث داغ شده انگار نگو اینجا یه جنگ هسته ای یا شایدم جنگ جهانی چهارم در گرفته

ها والله

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 13:35 http://shadnameh-man.blogfa.com/

ببین جنگ داره تموم میشه سهیلا زیر پیرهن سفید پسر بزرگش یا شاید چیز دیگری باشه دقت نکردم را مثل پرچم سر در خونش آویزان کرده ودرخواست عفو نموده وگفته بشزط اینکه اجازه بدی مثل خانم خنجینی برم پاریس برای یک امر خطیر اعلام شکست می کنم

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 13:19 http://shadnameh-man.blogfa.com/

خاطره جان جنگ جنگه مثل مسئله اختلاس که نیست از کنارش به راحتی بتونی رد شی
این جنگ تا نابودی کامل سهیلا یا تسلیم شدنش ادامه داره
البته سهیلا موجودی عجیبیه باید پودر بشه تا دست از جنگ وخونریزی و خانمان سوزی برداره
خاطره بیا با هم متحد شیم پودرش کنیم البته وزنش زیاده به راحتی پودر نمیشه مگه اینکه 10 کیلو تی ان تی بهش وصل کنیم تا منفجر بشه

آراس

با سهیلا در نیفت از من به تاو نصحیت حال خوددانی

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 12:52 http://shadnameh-man.blogfa.com/

دیگه فایده نداره الان نتیجه جنگ به تصمیم شما بستگی داره نمیشه لم بدی و پا رو پا بندازی و ماست بخوری

خداااااااااااا منو از دست آراس نجات بدههههههههه

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 12:28 http://shadnameh-man.blogfa.com/

ببین خاطره جون در این جنگ تن رو تن نه ببخشید تن به تن من وسهیلا نمی تونی اعلام بی طرفی بکنی الان دقیقا جنگ تو زمین مجازی تحت حاکمیت شما شروع شده
یا باید مخارج جنگ طرفین را از قبیل سلاح مهمات یک شوهر خوب برای سهیلا و یک همسر خوب برای من پیدا کنی یا اینکه کدام طرفی هستی را مشخص کنی الان دوستی و دشمنی شما نامفهومه
ممنونم که منو آراس صدا می کنی

آقا خر ما از کره گی دمب نداشتتتتتت مارو بی خیال شیدددد

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 12:11 http://shadnameh-man.blogfa.com/

بدجنس چیه خاطره جان
من الان در حال جنگم با سهیلا وباید از هر فرصتی در زمین وهوا جهت نابودی دشمن فرضی استفاده کنم نمی بینی مثل این عباس آقا تو فیلم نفتی با یک پیت حلبی در خونم بست نشسته منتظر فرصته زبون زیر دندونش را نمی بینی از بس که حرص کرده خونین ومالین شده اون موهای سیخ سیخیش را نمی بینی من مجبورم از تمام تاکتیک ها استفاده کنم تا جونم در امان باشه

من از روزی که وارد مجازستان شدم با اسم مستعار آراس( پسر نترس) نوشتم بعد یک سری آدم بی فرهنگ مزاحمم شدن و اعصابم را ریختن به هم مجبور شدم اسمم را عوض کنم و حتی وب دوست داشتنیم را بنام آبچلیک ببندم بعد شدم سیاوش ولی اسم واقعی من هیچکدام از این دوتا نیست خودم بیشتر دوست دارم آراس صدام کنند

زین پس ما نیز شما را آراس خطاب قرار می دهیم

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 11:58 http://shadnameh-man.blogfa.com/

خوب خودت گفتی با توپ وتانک میام سراغت
من هم فکر کردم منظورت ازتانک سهیلاست ایکون غش غش خنده

نخیر آیکون بدجنسی بذاررررررررررررررررر

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 11:40 http://shadnameh-man.blogfa.com/

من اونم من جرات بکنم به گندم بگم بالای چشت ابروه نه وجدانه در مورد من چی فکر کردی فکر کردی رستم دستان هستم ویا خود خود جن ت ی ام
همینو بگو می خواستی با سهیلا بیایید سراغم
ببین سهیلا این هم از خاطره فقط من بهت نمی گم تانک
خاطره هم معتقده تو تانک وتوپی

خیلی بدجنسیییییییییی

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 11:28 http://shadnameh-man.blogfa.com/

الان خوبی سهیلا کفری شده از دستم رفته یک پیت بنزین خریده با یک فندک لیزری می خواد بیاد سراغم حالا تو بیا گیس سفیدی کن نزار منو آتیش بزنه
بهش بگو سیا گفته اگر بنزین بریزه روم وآتیشم بزنه همون لحظه بغلش می کنم ودستامم چفت می کنم تا باهم جزغاله بشیم با هم بریم قعر جهنم اینجوری آرزوی فرشته شدن و سر شلوغی تو بهشت براش حسرت میشه

سیاوش عزیز بنده میشینم کنار گود ماستمو میلیسم و جدال شما رو نظاره میکنم

سیاوش شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 09:49 http://shadnameh-man.blogfa.com/

سلام یعنی اینقده سرتون شلوغه خسته نباشید

سلام

باور کنید این چند روز واقعا درگیر بودم و وقتی هم می رسیدم خونه خسته تر از این بودم که بیام سر بزنم کوتاهی منو ببخشید

مهدی جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 21:19 http://catharsis.blogsky.com/

سلام خاطره .
سکوت کردی برای به چالش کشیدن یه معضل رایج دیگه ؟
منتظریم .

سلام

نبودم اگه موضوع مناسبی بود از انتظار درتون میارم

ممنون از حضور و تشویقت

سیاوش پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 09:14 http://shadnameh-man.blogfa.com/

من کاملا با حرف های الی خانم موافقم مخصوصا اون شجرنامه آخرش
سهیلا هم بیاد بوق بزنه

از دست تو سیاوش

فرهاد پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 09:01 http://an-rozha.blogsky.com/

سلام . میگم تو تو ایران نیستی ؟ آخه آی پی مخصوص خودت مال ایران نیست. ؟

سلام
و

گمشده در هارمونی پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 02:14 http://lostinharmony.blogsky.com/

البته این پیشنهاد از من نیستا، فک کنم یه جایی خونده بودم ولی یادم نیس کجا !

یوسف

گمشده در هارمونی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 22:19 http://lostinharmony.blogsky.com/

من با اکثر حرفای الی خانوم موافقم.

من معتقدم که زن و مرد هر دو باید حق طلاق داشته باشن. ولی با فلسفه وجود مهریه مخالف هستم، چون حالت خرید و فروش و معامله به ازدواج میده ! این قوانین ناهماهنگ و ناجور باعث شده که مرد از حق طلاق و زن از « عند المطالبه » بودن مهریه به عنوان سلاحی توی « جنگ قدرت » استفاده کنن ! و این ازدواج رو از یه پیوند عاطفی به حالت یه معامله و مبادله مالی و یه جنگ قدرت تبدیل می کنه.

به مسأله نام خانوادگی هم فکر کردم، با اینکه این مسأله توی اروپا و آمریکا هم هست ولی کار اشتباه باید اصلاح بشه، به نظر من بهتره که کسانی که ازدواج می کنن با توافق هم یه نام خانوادگی جدید واسه فرزنداشون انتخاب کنن. حالا این می تونه نام خانوادگی زن، نام خانوادگی مرد، ترکییی از اون دوتا یا اصن یه نام خانوادگی جدید باشه.

پیشنهاد جالبی بود

وفیق چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 19:48 http://hayel.blogfa.com

مدیونید فک کنید به کامنت خودم مثبت دادم !!!!

شما همینکه به وبلاگ فقیرانه ما سر می زنید ما رو سرافراز میکنید قربان

الی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 17:15

و ضمنا خاطره خانوم من به شخصه به عنوان یه زن هرگز و هرگز تن به ازدواج با مردی نمیدم که این شرایط و در عقدنامه قبول نکنه...
چون عدم پذیرش همچین شرایطی(حتی اگر هرگز به کار من نیان) نشون دهنده ی خیلی از عقاید پنهان اون مردن مثلااینکه اون مرد حتما در زندگیش به جای شایسته سالاری (دقت کنید من نگفتم زن سالاری هان گفتم شایسته سالاری)مردسالاری رو در پیش خواهد گرفت...
درسته که قوانین باید زن ها رو در این موارد ساپورت کنن اما وقتی قوانین پشت زن ها رو خالی میکنن ما زن ها باید از حداقل امکانات قانونی حداکثر استفاده رو ببریم...
یکیش همین شروط ضمن عقد و مطمئن باشیم که کم کم بین ملت جا میفتن...
مثلا حتما شما بهتر یادتونه(آخه من همش 20 سالمه هنوز ) که سال ها پیش(مثلا زمان خاله های من) همه ی مردها اجازه ی ادامه تحصیل و شاغل بودن رو به خانم هاشون نمیدادنو شمار زیادی از زن ها این شرایط و قبل ازدواج تو عقدنامه مینوشتن و همین کم کم باعث شد که توی جامعه جا بیفتهو تقریبا همه الان این دو مورد و بدون حتی صحبت قبول دارن مگه نه؟؟؟

من راستش در این مورد آخر هیچ نمیدونم...

اما من با مردهایی صحبت کردم که مخالف دادن حق طلاق هستند دلیلشون هم اینه که زندگی که با اسم طلاق و با دادن چنین حقی شروع بشه یعنی از ابتدا به این منظور شروعش میکنیم.. من بازم میگم باید قانون تغییر کنه که دیگه نیازی به به نوشتن این شروط که حق طبیعی چه زن و چه مرد هست نباشه...

الی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 17:03

سلام.
نه ادرس وبلاگمو درست تایپ کردم...
اما به دلایلی وبلاگمو تغییر ادرس دادم و بعد حذفش کردم اما ادرس اصلی وبلاگم(همین که براتون نوشته بودم) رو نگه داشتم چون تا چند هفته ی دیگه با یه وبلاگ جدید برمیگردم...
انشاءالله همون موقع افتخار میزبانیتون و خواهم داشت...
اما اول به "مهدی"خان عرض کنم که فعلا درگیر درسام هستم بعد سه هفته دیگه حتما و حتما تهیه میکنم و میخونمش...
و خدمت "MAHLA" خانومم عارضم که این فرمایش شما که مادر شناخته شده ست و پدر ناشناخته میموند اگر نام فامیلی نداشت باید بگم که این فرمایش شما فقط برای مواردی صدق میکنه که افراد مثلا هم منو وهم پدر و مادر بنده رو بشناسن که بدونن کدوم زن منو باردار بوده و به دنیا اورده که مادرم قابل شناسایی باشه...
اما میشه به من بفرمایید مثلا توی یه شهر غریب و یه کشور دیگه و غیره از کجا مادر من شناخته میشه؟؟؟
شما خودتون رو تصور کنید که سالها برای تربیت فرزندتون زحمت کشیدید و اونو به جایی رسوندید حالا هرجایی چه دکتر بشه و چه یه معمار معروف یا یه نویسنده و شاعر و ورزشکار!!!!
همه ی ما میدونیم که بجز موارد استثنایی سهم عمده ی تربیت و تلاش برای موفقیت فرزندان و مادر میکشه...
حالا تصور کنید که با موفقت فرزند وقتی نام خانوادگی اون فرزند با هر مقامی سرزبونا بیفته پدرش هرجا میره با احترام باهاش برخورد میشه و بلافاصله ازش میپرسن نسبتتون با اون فرد معروف چیه؟؟؟
اما مادرش چی؟؟؟
میشه شما بفرمایید مادر چطور باید شناخته بشه اینجا وقتی حتی سر عقد هم اسمی حتی اسمی از مادر نمیبرن؟؟؟
وقتی برای ثبت نام در هرجایی فقط و فقط نام پدر و میپرسن؟؟؟
آیا این ظلمی آشکار نیست؟؟؟
میدونید همین کار باعث میشه در شجره نامه های خانوادگی جلوی اسم فرزند دختر تا همیشه خالی بمونه؟؟؟
در صورتی که دختر ها هم نسل از خودشون باقی میذارن که اگر اینطوری نبود همین متدین های تعصبی به من بگن چطور ما الان مهدی موعود (عج) رو از نسل پیامبر(ص) میدونیم؟؟؟ایشون که از نسل فاطمه(س) هستم نه از نسل پسری از حضرت رسول(ص)...

منتظر شروع وبلاگت هستم عزیزم
ممنون از نظرت

مهدی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 14:00 http://catharsis.blogsky.com

دوستان دین کاملا شخصیه . نه عمومی و حکومتی . من هم به همین دلیل با قانون اساسی که بر پایه اخلاق و جامعه شناسی باشه موافقم .
اصلا هر دینی که وارد حکومت بشه محکوم به شکست و انحطاط دینه برای همین دین باید حرکت خودش رو داشته باشه و حکومت هم حرکت خودش . نگاه به تاریخ خیلی چیزها رو نشون میده . زرتشت به عنوان یه دین خوب حتی همین الان وقتی پیش از اسلام وارد حکومت شد تخریب شد . یا حتی مسیحیت هم همین طور کشیشی که توی دربار اومد باعث شد که مسیحیت ( قرون وسطایی ) محکوم به شکست شه . اونچه که الان هم شاهدش هستیم قرون وسطای اسلامه . که با گذشتن ازش شاهد تولد یه جامعه ی نسبتا خوب خواهیم بود .
فکر میکنم با این بحثها خاطره هم باید با این وبلاگ خداحافظی کنه . چراکه فیلتر میشه .

ممنون مهدی با حرفت موافقم دین از سیاست باید جدا بشه و با این حرفت هم موافقم بی خیال بحث های سیاسی..

به قول معروف آقا خر ما از کره گی دمب نداشت

گمشده در هارمونی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 13:23 http://lostinharmony.blogsky.com/

به نظر من اصلاح کردن قانون فایده ای نداره، یا باید برگردیم به همون قانون اساسی فرانسه که از اولش قانون ما رو بر پایه اون نوشتن حدود صد سال پیش ( که بعداً به نام شرع و اسلام، رسماً تِر زدن توش ) یا اینکه قانون همین الان یه کشور اروپایی مث سوئد رو اجرا کنن. یه قانون بر مبنای انسان گرایی نه بر مبنای شرع مقدس !!!

اینا توی جامعه فعلی ایران دیگه رویاپردازیه یوسف جان.. ما باید واقع بین باشیم

سهیلا چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 12:32 http://fany-rooz-2001.blogsky.com/

ببین سیا ایندفه رو خوب اومدی...خداییش ازکامنتات خوشوم اومد و از ته دل آرزو کردم کاش من خواهرت بودم...والااااا
برادرای ما که تو تقسیم ارث بهمون رحم نکردن...
نه خیالت راحت باشه...برات شاخ و شونه نمیکشم...پسرخوبی شدی و قابل ستایش...هرچند کم جمبه ایی و زود خودتو گم میکنی و یهو ازپشت خنجر میزنی و شش دانگ حواسمو باید بهت بدم...چون آزموده را آزمودن خطاست....
باتشکر از خاطره جونم که از وبلاگش استفاده ی ابزاری میکنیم ......الهی یک درنیا و هزاردرآخرت گیرت بیاد خواهر جان...

خواهش میکنم عزیزم وبلاگم در بست در اختیار شما هر چه دل تنگت میخواهد بنویس

سیاوش چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 12:25 http://shadnameh-man.blogfa.com/

آپم بیا سهیلا را تو آپم ترکوندم

سیاوش چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 10:52 http://shadnameh-man.blogfa.com/

چه فتوایی دادم حال کردی
سهیلا الان میاد اینجا شاخ شونه می کشه ومخالفت می کنه

سیاوش چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 10:22

مهدی عزیز من تحقیق جامعی در خصوص دیه ومخصوصا دیه زن نکردم من از جنبه انسانی به این قضیه نگاه می کنم کاری ندارم 1500 سال پیش یک نفر برای جمع کردن یک مشت عرب پا پتی که تمام دلخوشیشون زن و شراب بوده چی گفته ولی با همین عقل خودم زن را انسان می دانم و حقوق مساوی یکسان برابر با یک مرد را برایش قائلم
خدا به سر شاهده من سهم ارثی که دارم دقیقا برابر سهم الارث خواهرامه و هر چی مردم گفتند اسلام اینو گفته ملا ها چنین گفتند من گفتم سیاوش اینو میگه فرزند خواهرم با فرزند من چه فرقی می کنه من دوست دارم هر دو در رفاه باشند وقتی خواهر من در رفاه نباشه عذاب بکشه مستاجر باشه نتونه توقعات بحق فرزندش را تامین کنه آیا من در آرامش هستم که حکم فلان ملا را رعایت کردم و سهم الارث خواهرم را نصف دادم
این احکام انسانی هستند برای جلب توجه مردمان 1500 سال پیش باید تجدید نظر بشود این فتوای قبله عالمه

من به شدت باهات موافقم یکی از ناحق ترین قوانین اسلام همین حق ارث هست امیدوارم خیلی زود این قوانین هزار و خورده ای سال گذشته تغییر پیدا کنند

mahna چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 00:43 http://khodamvaman.blogsky.com

با حرفایی که زدی موافقم
اما در مورد کامنتا ،به الی خانوم میخواستم یه چیزی بگم.ببینید درسته که تو ایران مثلا اگه یه مادر بخواد خودش رو معرفی کنه با فامیلی شوهرش معرفی می کنه.یا اینکه نام خانوادگی فرزند با پدرش مشترکه.این کار دلیل داره.در مورد اینکه یه بچه، فرزند مادرش هست یا نه هیچ شکی نیست.بنابراین باید فامیلش مثل پدرش باشه تا پدرش هم شناخته شه.در موردبقیه نظرات مخالف هم با مهدی موافقم.

مهدی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 00:13 http://catharsis.blogsky.com

برای این پست من خیلی کامنت گذاشتم ولی خدمت الی خانم عرض کنم نمایشنامه پدر نوشته یوهان آگوست استریندبرگ رو بخونید . فوق العاده ست .

الی جان این پست مهدی با شماست

وفیق سه‌شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 23:36 http://hayel.blogfa.com

بی حوصله ای وفیق

الی سه‌شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 22:44 http://elham2512.blogfa.com

در کنار تمام این ظلم هایی که شما توی پستتون و توی کامنتاتون بهش اشاره کردید یه چیز دیگه هم هست که دل من یکی رو خیلی میسوزونه حالا شما رو نمیدونم...
اونم اینکه الان همه ی دنیا انقدر اطلاعات علمی دارن که بدونن یه زن هم به اندازه ی یک مرد(تازه اگر بخوایم نه ماه بارداری و ویار و درد زایمان و شیردهی و گاها افسردگی و بیماری های روحی بعد زایمان و هزار چیز دیگه رو نادیده بگیریم)در تولید و تشکیل نطفه و جنین و نوزاد سهم داره...
چه از نظر ژنتیکی و کروموزومی و چه موارد بالا...
اما چرا باید نام خانوادگی فرزند از پدر باشه؟؟؟به نظرم این اصلا عادلانه نیست...
حداقل میتونن بگن با توافق زوجین نام خانوادگی فرزندشون انتخاب بشه نه اینکه یک زن عملا در به جا گذاشتن نام خانوادگی خودش هیچ سهمی نداشته باشه...
البته این از رفتارهای غلط خیلی از خانم ها هم ناشی میشه...
من همیشه اینو به مادرمم میگفتم که خودش رو حداقل خودش رو با نام خانوادگی همسرش معرفی نکنه!!!مثلا توی مدارس هستند خانم هایی که میگن من خانم فلانی(نام خانوادگی شخصیشون)هستم مادر فلان شاگرد...
این خیلی بهتره تا معرفی با نام فامیلی همسر...
یقینا برای احیای حقوق زنان خود زنها مهم ترین نقش رو در فرهنگسازی جامعه دارن...
ضمنا زن ها باید به شرایط عقدنامه هم دقت کنن....
شرایط عقد برای زن ها فقط مهریه و نفقه نیست...خانم ها میتونن خیلی از شرایط حتی حق طلاق و سفر خارج کشور بدون اذن همسر و حق حضانت تساوی فرزندان در صورت طلاق و فوت همسر رو در عقدنامه از همسرشون بگیرن مثل خواهرهای من...
ببخشید خیلی حرف زدم دلم خیلی از پایمالی حقوق زنان پره...

با حرفات موافقم و درباره آخرین موضوعی که نوشتی چرا نباید قانون طوری باشه که به طور طبیعی این حقوق رو به زن ها بده چرا که خیلی از آقایون حاضر به دادن همچه حقی به زن ها نیستند و ممکنه یک زن به خاطر شرایط مختلف ناچار بشه به ازدواج بدون داشتن این حقوق رضایت بده...

ممنون الی عزیز از حضورت و نظراتت



الی جان رفتم آدرس وبلاگت ولی چیزی نشون نداد احیانا اشتباه تایپش نکردی؟ اگه وبلاگ داری لطفا آدرس رو دوباره برام بذار ممنون میشم

گمشده در هارمونی سه‌شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 19:33 http://lostinharmony.blogsky.com/

مغلطه اسکاتلندی واقعی :

مرد 1 : تو روزنامه نوشتن اون قاتل سریالی، یه مرد اسکاتلندی هست.

مرد 2 : این خبر دروغه !!!

مرد 1 : چرا ؟ دلیلت چیه ؟

مرد 2 : یه اسکاتلندی واقعی هیچوقت قتل انجام نمیده !!

( توی اسلام واقعی به زن ظلم نمیشه !!! )

با اطمینان بالایی می تونم بگم که خیلی از قوانینی که الان توی ایران اجرا میشن، کاملا ریشه در همون اسلام واقعی ( قرآن، سنت و حدیث معتبر ) دارن.



خب قوانین مربوط به اسلام متعلق به هزار و خورده ای سال پیش هست برای عرب جاهل آن زمان زیادی غیر متعارف بوده و اگه کاربردی بوده برای آون زمان بوده و در این دوران منسوخ هست..

مهدی سه‌شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 13:33 http://catharsis.blogsky.com

چرا . ظلمه . وللی این تو این دوران اسلامی ایرانه نه اسلام . اما این که یه سری از دستورات باید عوض شه که شکی درش نیست . و اون هم درصد بالایی از دستورات هست .

ممنون از بحث کردن منطقیت مهدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد