این دل نوشته رو دیروز از مسیح علی نژاد خوندم و چقدر به دلم نشست دیدم چقدر شبیه حکایت این سال های اخیر منه:
شلاق می زنند بر زخمهای دل...
عکس ها، چتها
دو نقطه و ستارههای روی کیبورد: بوسههای دیجیتالی
دو نقطه و پرانتزها؛ اخم و خندههای فانتزی
هزاری هم این آدمکهای زرد و دیجیتالی غش بکنند و ریسه بروند یا اشک از دو سوی صورت گردشان مثل باران بهاری ببارد....
دوری دوای خودش را دارد؛ لمس و حضور
مادرها بلد نیستند با این شکلکها بخندند
پدرها معنی پرانتزهای باز و دو نقطه را نمی فهمند
برادرها با شکلکهای شیطانی، روح سرکشِ سربه سر گذاشتنهایشان آرام نمی گیرد
خواهرها با نقطه خطهای مورب بغل کردنشان نمی آید
لبها و چشمهای کدام یار حتی اگر ستاره بارانِ همه کیبوردهای جهانشان کنیم، داغ می شوند؟
این درد دوای خودش را دارد؛ لمس و حضور....
باقی همه تازیانه بر زخم است...
سلام بر خاطره ی عزیزی که خیلی زود علاوه بریادها که به قلبها هم نفوذ میکنه.


خوشحالم که افتخار دوستی دادی مهربونم.
و این پستت هم واقعا به دل میشینه....حقیقت محضه....
ممنون که با محبت و مهربانی منو به جمع دوستان وبلاگیت راه دادی امید که دوستان خوبی برای هم باشیم
تنها دواش همینه و نه چیز دیگه ای وفیق !
کاملا موافقم
آغوش رایگان رو سرچ بزن میبینی . در اروپا بعضی روزها افرادی با گرفتن تابلویی که نوشته شده آغوش رایگان میایستند و هر شخص که دوست دارد و احساساتش را به کسی بروز نداده او را در آغوش میکشد .
کلیپهاش هست حتما ببین .
ممنون از توضیحت اتفاقا متوجه این آغوش رایگان نشدم بعد فکر کردم منظورت همین آیکون های بغل هست
...
البته شنیده بودم این موضوع رو اما توی ذهنم نبود توضیح دادی به یاد آوردم بازم ممنون مهدی
آغوش هایی بدون احساس ..
متاسفانه درست بود .
این هم نوعی پر کردن خلاء زندگی امروزیمونه .
مثل حرکت " آغوش رایگان "
آغوش های رایگان دیچیتالی... بوسه های بی پروای دیجیتالی... قلب های عاشق دیجیتالی...
چقدر مصنوعی شده محبت هامون...
مهدی ممنون
معرکه ست ! مرسی که به اشتراک گذاشتی